- وکیلم؟
صدایی نیامد، شک داشت.
دوباره پرسید.
-وکیلم؟
باز هم ساکت ماند.
در حالی که نیشش تا بناگوش باز بود، برای بار سوم پرسید:
-وکیلم؟
+ب ب ب ... بعله!
از آن لحظه که شیطان از او وکالت گرفت، یک لحظه هم رهایش نکرد. همیشه و همه جا همراهش بود؛ اونم شد عروسک کوکی شیطان!!
« هر که از یاد خدا رحمان رخ برتابد، شیطانی بر او می گماریم که همراه و دمساز وی گردد »
/http://www.daftarcheh18.loxblog.com
نظر یادتتون نره
با تشکر: مدیر وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
ممنون از مطالب خوبتون
پاسخ:خواهش میکنم گلم
پاسخ:خواهش میکنم گلم
.: Weblog Themes By Pichak :.